ازهتل اسپادانا بین فردوسی وسی وسه پل ،دراتاق کوچکی نشسته ام ومی نویسم .
جشنواره داستان کوتاه کوتاه اصفهان است ودانیال یازده ساله داستان کوتاهی دارد
که گویا رتبه چهارم کسب کرده ،آن هم میان بزرگسالان بدون درنظرگرفتن وآگاهی از سن او.
تازه ازجشنواره شعروداستان جوان بندرعباس برگشته بودم .باتمام خستگی به اینجاآمدم .
داستان او را در پست بعدی می گذارم .
جشنواره !
خیلی ها می گفتند:((دیگه بسه .نرو . توحیفی که وقتت راصرف جشنواره وجایزه و.. کنی .
بشین وبنویس))
شاید خیلی کلیشه ای ویابه دورازواقعیت به نظربرسد اینکه بگویم :به جشنواره دعوت شدن و
رفتن را دوست دارم وبقیه اش مهم نیست .مقام چندم ؟چندتاسکه؟و...
مگرآن سکه ها وجوایز سالهای پیش چه شد؟یا شهریه دانشگاه یااجاره خانه ویا....
اماتنهاچیزی که هنوز برایم باقی مانده خاطرات وتجربه های فراوان ودوستان خوب وبسیاراست.
قبول دارم که داستان محصول تنهایی ست وجشنواره کسی راداستان نویس نمی کند.
این هم دورانی ست .می گذرد وفصل انزوافرامی رسد.پس تافرصت باقی ست به جشنواره بروید.
اسامی مدعوین جشنواره خرم آباد اعلام شد:http://hooda56.blogfa.com
عذرخواهی
((همین الان بعد از خواندن وبلاگ تو سری به سایت هفتان زدم و لینک مطلبی را تحت این
عنوان خواندم : چه چیزی باعثِ استعفای دبیر جشنوارهی داستان بانه شد؟ نوشته را تا آخر که
خواندم شوکه شدم. پس موضوع از این قرار است !!! راستش نمی دونم چی بگم .
چی می شه گفت ؟ بعد از اون همه وقتی که برای همه چیز صرف شد .... چه می شه گفت ؟
موفق باشی و شاد))
این کامنت خانم فرشته توانگر بود.داور جشنواره نهم بانه .
انتظار آقای بی نیاز برای تماس بانه جهت ارسال رای داوری وآقای سناپوروخانم ناتاشاامیری و...
چه جوابی دارم ؟!. به عنوان یکی ازاعضا هیات اجرایی جشنواره دوماه است به داوران بخش
فارسی تماس گرفتم وهماهنگی کردم وآثاررادبیرخانه فرستادندآنها هم خواندندوداوری کردندونقد
نوشتند.اماآنچه حاصل شدرامی دانید!
یکی ازبهترین جشنواره های داستان ایران هماناجشنواره بانه بودکه هشت سال مستمربه طور
منظم درشهرکوچک ومرزنشین بانه باافتخاربرگزارشد .اما امسا ل؟؟؟
بی شک تلاش محمدصدیق کریم پور را نمی توان نادیده انگاشت .
گمان می کنم استعفای دبیراجرایی جشنواره بانه یک جورعذرخواهی باشدبه همه ی کسانی
که طی این مدت با ارسال اثروداوری ویا هرزحمت دیگری جهت برگزاری جشنواره نهم داشته اند.
آنچنانکه درمتن استعفایشان آمده است:
((...همچنان که استحضار دارید کل برنامه ریزیهای دبیر خانه علی رغم هماهنگی با
اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی تحقق نیافته وهمچنین این به تعویق انداختنها و بهانه
گیریها می تواند سوالهای مختلفی را به دنبال داشته باشد و به برگزاری آبرو مندانه و
برنامه ریزی شده جشنواره آنچنان که بعد از برگزاری هشت جشنواره انتظار میرود و
نیز حیثیت فرهنگی هنری آن لطمه بزند ،که به هیچ وجه اینجانب به عنوان یک هنرمند
در عرصه ادبی در این خصوص راضی به تساهل و سستی و اهمال موضوع نیستم و در
مقابل مسئولیت خویش و به جهت اعتراض به اینگونه نگرش و عملکردمنفی و چنین به
تمسخر گرفتن ادبیات داستانی و نویسندگان و اعضای دبیرخانه، علی الخصوص
هیات علمی و برنامه ریزیها ؛ کمترین کاری که در توان اینجانب است استعفاء از سمت
دبیر اجرایی جشنواره بوده و مراتب را بدین وسیله به حضور اعلام میدارد . امید است
آن ریاست محترم نیز با تمهیدات لازم جشنواره نهم را به سر انجامی مقبول رهنمون
فرماید .
محمدصدیق کریم پور))
امشب هم دلتنگم ...
خیلی حرفها برای گفتن دارم که نمی توانم بگویم .بعضی حرفها آنقدردهشتناک وشخصی اند
که حتی نمی توانی باصدای آهسته برای خودت زمزمه کنی یا برخطوط موازی صفحه ی
سفیدی بنویسی!وهمین نگفتن تورا به فرسایشی می کشاندکه سرمایه ای برای نوشتن ها
ودیدن هایت می شود.
به قول آن دوست:((سرمایه ماورایی هرکس به اندازه حرفهایی ست که برای نگفتن دارد.))